جدول جو
جدول جو

معنی روز تنگ - جستجوی لغت در جدول جو

روز تنگ
(زِ تَ)
روز مصیبت. (از فرهنگ اسکندرنامه از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روز درنگ
تصویر روز درنگ
کنایه از روز توقف
روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یوم التّناد، نشور، یوم الحشر، روز رستاخیز، طامة الکبریٰ، یوم التلاقی، روز وانفسا، یوم الحساب، رستاخیز، یوم الجمع، ستخیز، روز بازپرس، یوم النشور، قارعه، روز بازخوٰاست، یوم الدین، روز امید و بیم، یوم السبع، یوم القرار، روز جزا، روز پسین، روز شمار، یوم دین، رستخیز، فرجام گاه
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
آنکه روزی او تنگ بود. (آنندراج) :
چون چنگ سر زلف توام در چنگ است
هر لحظه دلم را بلبت آهنگ است
شد پستۀ تنگ تو دلم را روزی
یارب چه دل خستۀ روزی تنگ است.
حافظ (از آنندراج).
در دیوان حافظ چ قزوینی و دکتر قاسم غنی دیده نشد. و رجوع به تنگ روزی در ترکیبات روزی شود
لغت نامه دهخدا
(زِ دِ رَ)
کنایه از روزقیامت است. (برهان قاطع) (از آنندراج) :
کجا دیزۀ تو چمد روز جنگ
شتاب اندر آرد بروزدرنگ.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(زِ نَ / نُو)
نوروز. روز جشن. روز شادی:
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند.
فردوسی.
همی گفت هرکس کز ایدر مرو
چو رفتی کهن گردد این روز نو.
فردوسی.
و رجوع به نوروز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از روز نو
تصویر روز نو
روز شادی، روز جشن، نوروز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کو تنگ
تصویر کو تنگ
چوبی باشد که گازران بدان جامه را کوبند بعنی دقاقی کنند مدقه
فرهنگ لغت هوشیار
از آغاز
فرهنگ گویش مازندرانی